گفتگوی امیرحسین فتوحی با همایون مهمنش در باره اتحاد دموکرات ها
امیرحسین فتوحی: پس از گذشت ۴ سال از وقایعی که به جنبش سبز موسوم شد، استبداد حاکم خشن تر شده و راه های ارتباطی جامعه مدنی ایران با خارج محدود تر از قبل شده است. تمامی تشکل های سیاسی داخل ایران از احزاب اصلاح طلب گرفته تا گروه های سیاسی اپوزیسیون و تشکل های دانشجوی با فشارهای حاکمیت در تنگنا قرار دارند و تمامی فعالیت های آنها زیر سایه ی این فشار است. دایره ی زندانیان سیاسی حتی به خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی هم رسیده و علاوه بر آن فشار های مشخص وزارت اطلاعات بر خانواده های زندانیان سیاسی مثل ۴ سال قبل و یا شدید تر شده است. در فضای سیاسی فعلی و انسداد داخلی، صحبت های بسیاری بر لزوم اتحاد نیرو های سیاسی خارج کشور شنیده میشود. درباره ی لزوم این اتحاد و چگونگی کارکرد سیاسی آن و چگونگی شکل گیری آن با دکتر همایون مهمنش، عضو هیئت اجرایی سازمان های جبهه ی ملی ایران در خارج از کشور به گفتگو نشسته ایم.
به عنوان اولین سوال مایلم بپرسم که آیا در طی ۵۰ سال اخیر اتحادی از نیروهای سیاسی ایرانی در خارج از کشور اتفاق افتاده که پایدار باشد و بتواند بر نیروهای سیاسی داخلی هم تاثیر بگذارد؟
بله کنفدراسیون دانشجویان ایرانی را میتوان نمونه ی موفق یک اتحاد در شصت سال اخیر فعالیت های سیاسی خارج از کشور به حساب آورد. کنفدراسیون از اتحاد افرادی تشکیل میشد که اکثرا طرفداران سازمانهای سیاسی اپوزیسیون در آن دوران بودند. با اینکه اختلاف عقیده میان آنها کم نبود اما هدف همه “ایرانی آباد و آزاد” بود و در دفاع از حقوق مردم و زندانیان سیاسی مشترک بودند و در مورد زیر پا گذاشتن حقوق مردم و زندانیان سیاسی افشاگری مینمودند. کنفدراسیون محل ارائه کمک های صنفی به دانشجویان، تبادل نظر سیاسی، جذب علاقمندان به فعالیتهای سیاسی تشکیلاتی بود و به این جهت برای دانشجویان جذابیت داشت.
حال به نظر شما در شرایط فعلی و با توجه به تجربه ی کنفدراسیون، یک اتحاد سیاسی بر اساس چه مبنایی میتواند شکل گیرد؟
نزدیک به ۲۵ سال است که من برای اتحادی برای دموکراسی، حفظ تمامیت ارضی، جدایی دین از حکومت و رعایت حقوق انسانی و شهروندی در خارج از کشور فعالیت میکنم. به نظر من امروز اتحاد طرفداران نهضت ملی یا مصدقی ها با برنامه جبهه ملی و احزاب نهضت ملی را به علت تجانس فکری آنها عملی میدانم و معتقدم باید در کنار آن برای اتحادی وسیع با هدف استقرار دموکراسی کوشش نمود.
مهمترین کار اتحاد پشتیبانی از مبارزات مردم در ایران و افشاء سرکوب و خفقان حاکم، پایمال شدن حقوق و آزادی های مردم و کوشش برای آزادی زندانیان سیاسی است. امروز گروههای اپوزیسیون هر کدام جداگانه در این زمینه ها فعالیت دارند. انرژی هم میگذارند. اما در اثر پراکنده کاری، فقدان استمرار و عکس العملی بودن اقدامات بجای اقدامات با برنامه راندمان کار آنطور که میتوانست باشد نیست.
فکر میکنید اتحاد عمل هم برای اتحاد لازم است؟
هر اتحادی اول از اتحاد عمل شروع میشود. اتحاد عمل میان بخش های مختلف اپوزیسیون دموکرات هم اکنون نیز در بعضی موارد وجود دارد. برای نمونه همکاری سال ۲۰۰۹ هنگام مسافرت احمدی نژاد به سازمان ملل متحد در نیویورک؛ تظاهرات مقابل مقر سازمان ملل متحد در ژنو هنگام بررسی حقوق بشر در ایران توسط سازمان ملل؛ یا اتحاد عمل مصدقی ها در بزرگداشت سالروز تولد مصدق.
اتحاد با سایر طیف های اپوزیسیون را چگونه می بینید؟
در کشورهای دموکراتیک احزاب با هم ائتلاف میکنند و در مدت کوتاهی بر سر مسائل مشخص با هم همکاری میکنند. علت اینست که آنها از مقولات پایه ای مانند آزادی، دموکراسی، حقوق انسانی و شهروندی و …، درکی نزدیک به هم دارند.
اما اپوزیسیون ایران از نظر فکری پراکنده است. درست است که همه صحبت از دموکراسی میکنند اما اگر دقیق شویم می بینیم که بسیاری ضمن اینکه خود را دموکرات می خوانند در ضمن طرفدار یک نوع دیکتاتوری هم هستند. برای مثال طرفداران خمینی، دیکتاتوری گذشته یا احزاب طرفدار “دیکتاتوری پرولتاریا” هم ادعای دموکرات بودن دارند. اما دموکراسی با طرفداری از دیکتاتوری مباین است. نمیتوان هم دموکرات بود و هم طرفدار یک دیکتاتور یا دیکتاتوری.
بعضی جریانها هم هنوز تصمیم خود را نگرفته اند. نمیدانند دموکرات اند یا کمونیست، طرفدار حقوق بشرند یا آن را ترفند جهان سرمایه داری میدانند، اول طرفدار دموکراسی اند یا فدرالیسم، دموکرات اند یا ضدامپریالیست، دموکرات اند یا چون دموکراسی را نتیجه سرمایه داری میدانند مخالف آنند. دموکراسی می خواهند یا مردمسالاری دینی که کسی نمیداند چیست.
روشن است که خواست حمله نظامی یا تجزیه یک کشور نیز با خواست استقرار دموکراسی در همان کشور مباین است.
به این علت است که می گویم عدم توافق بر سر مفاهیم اساسی باعث اختلاف سیاسی و ناهموار شدن راه اتحاد اپوزیسیون شده است.
هیچ دلیل منطقی برای اینکه دموکرات های ایران نتوانند اتحاد کنند وجود ندارد. اما پس از چند تجربه منفی که هر کدام سال ها به طول انجامیده به این نتیجه رسیده ام که اتحاد برای تحقق دموکراسی فقط بین آن جریاناتی ممکن است که بدون اما و اگر دموکرات باشند.
برای اتحاد، تفاهم بر سر مقولات اساسی به تنهائی هم کافی نیست. متحد شوندگان باید به هم اعتماد نیز داشته باشند.
اصل اعتماد را به عنوان یک اصل مهم در برقراری یک اتحاد سیاسی عنوان کردید، چگونه میشود به یک قضاوت مشخص در باره ی گروه های سیاسی رسید و تصور اعتماد یا عدم اعتماد به آنها را در ذهن پروراند؟
اگر شما بخواهید اتحاد کنید لازم است مطمئن باشید که میتوانید روی قول و قرار متحد خود حساب کنید. اگر چنین نباشد اتحاد اگر ممکن هم باشد، خلاق و کارآمد نخواهد بود.
وظیفه ی یک اتحاد سیاسی در برابر تحرکات داخلی مردم را چه میدانید؟
پشتیبانی از مبارزات مردم در داخل کشور و دفاع از حقوق و آزادیهای کلیه شهروندان اولین وظیفه مبارزین خارج از کشور است. این دفاع لزوما به معنی هم نظری در دیدگاهها نیست. نتیجه چنین دفاعی این است که رژیم نتواند به راحتی به سرکوب مردم بپردازد. توجه به مشکلات، خواست ها و نیازهای مردم و کوشش در انعکاس دادن آن در افکار عمومی جهان از وظائف مهم است. یک اتحاد دموکراتیک صدای مردم ایران را بهتر به گوش جهانیان میرساند.
به نظر شما تاثیر یک اتحاد سیاسی موفق و بزرگ در خارج از ایران بر نیروهای سیاسی متشکل در داخل ایران چیست؟
اتحاد دموکرات ها در خارج از کشور باعث دلگرمی بیشتر مبارزان درون کشور میشود. این تفکر را تقویت میکند که ما قادریم با رعایت و تضمین حقوق یکدیگر در کنار هم فعالیت کنیم. از نظر سیاسی هم بدون شک اهرمی برای تقویت دموکراسی و سکولاریسم خواهد بود. پشتیبانی از مبارزات و نهادهای مدنی درون کشور، کمک به آنها برای ارتباط با نهادهای دموکراتیک مشابه در دیگر کشورها و ارتباط با دموکرات های جهان از کارکردهای عملی یک اتحاد موفق برای دموکراسی خواهد بود.
در ماه های اخیر مابین بعضی افراد و گروه های سیاسی نشست هایی تحت عنوان اتحاد برای برقراری دموکراسی شکل گرفته است. به نظر شما چرا هیچ اکت مشخص سیاسی از آنها بروز پیدا نمیکند و آیا این اتحاد اتفاق مثبتی میباشد؟
تصور بعضی اینست که اگر امکانات مالی فراهم باشد و عده ای جمع شوند و در آخر هم چند بیانیه کلی بدهند، مسائل ایران حل خواهد شد. اما چنین گردهم آئی ها تازه اگر تداوم پیدا کند، خود نیز به یک گروه سیاسی جدید تبدیل میشود. تصور میکنم آنها اصل اعتماد متقابل را دست کم میگیرند و به تجربیات گروه های سیاسی بی اعتنا هستند. اگر منظور این باشد که به همه نشان دهیم در صورت به هم ریختن وضع مملکت یا حمله نظامی به کشور، اینجا یک عده ای هستند که میتوانید با آنها صحبت کنید، مساله دیگریست که تنها به پشتیبانان خارجی نیاز دارد. پشتیبانانی که می خواهند از این اتحادها به عنوان ابزار سیاست های خود بهره گیرند. فکر میکنم به این جهت است که هیچ یک از گروههای سیاسی شناخته شده از این برنامه ها پشتیبانی نکرده اند.
چه اشکالی دارد که آنها بتوانند خودشان را به عنوان آلترناتیو معرفی کنند؟
هیچ اشکالی ندارد. معرفی کنند. اما متاسفانه آنها در اساس همان تصوری را تبلیغ میکنند که آقای “هخا” تبلیغ میکرد و آن اینست که به احزاب، کار متشکل و مداوم برای جلب اعتماد مردم نیازی نیست و به صرف اجرای چند برنامه نمایشی دیکتاتوری از میان خواهد رفت. اما واقعیت اینست که اتحادهای نمایشی کمکی نمیکنند و بر عکس نیروها را به دنبال مسائل واهی میبرند.
آینده جمهوری اسلامی را چگونه می بینید و تاثیر رژیم بر آینده ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
جمهوری اسلامی امروز به معنی علی خامنه ای، سپاه و مافیای اقتصادی حاکم بر آن است که به هیچ قانونی پای بند نیستند، از زیر پا گذاشتن حقوق مردم ابائی ندارند و در عوض حل مشکلات کشور دائما مشکلات جدیدی هم به آن اضافه میکنند. مردم در این روزها مثل سالهای ۷۶ و ۸۸ در وحله اول نشان دادند که خواهان تغییر هستند.
با توجه به پیروزی روحانی، امکان تغییر شرایط اقتصادی و سیاسی ایران را چگونه میبینید؟
نه بزرگ مردم به خامنه ای و سیاست های جنگ افروزانه اش اقدام بزرگی بود. مردم از هر امکانی برای اینکه نشان دهند خواهان تغییرند استفاده میکنند. بنظر میرسد فردی که رئیس جمهور شده کمتر از گذشته جنجالی باشد و مانند رئیس جمهور قبلی افراطی نباشد. اما باید دید چه کاری از دست ایشان بر می آید. آیا میتواند قدمهای اساسی جهت خواست های مردم مانند دفع خطر جنگ و رعایت حقوق و آزادیهای مردم بردارد؟ آیا میتواند قدرت سپاه و مافیای اقتصادی را محدود کند؟ آیا میتواند به مطبوعات آزادی بدهد؟ به نهادهای مدنی، احزاب، سندیکاها که وجودشان برای دفاع از حقوق مردم حیاتی است، امکان فعالیت بدهد؟ هر قدم اساسی که در راه بهبود وضعیت کشور و زندگی مردم برداشته شود مثبت است. اما آزادی با اصل جمهوری اسلامی یعنی دخالت دین در حکومت مباین است و آنهائی که روشنفکر و خردورز باشند باید برای حفظ کشور و همچنین برای حفظ دین در جهت جدائی دین از حکومت بکوشند.
مهم اینست که همه بدانیم بدون دست یافتن به آزادی و دموکراسی، اصلاحات مقطعی بوده، پایدار نخواهد ماند. مردم ایران با جنگ و تحریم اقتصادی مخالف اند . رای مردم نشان داد که کمتر از ده درصد از مردم با سیاست های اتمی نیروهای تند رو توافق دارند. مردم از سال ۷۶ و ۸۸ آموخته اند و علی خامنه ای را هم بهتر شناخته اند. شک ندارم که بالاخره گام های لازم را در راه رسیدن به دموکراسی و حاکمیت خویش بر خواهند داشت.
گفتگو کننده: امیر حسین فتوحی
۲۶ خرداد ۱۳۹۲ برابر ۱۶ ژوئن ۲۰۱۳