اتحاد برای دموکراسی

۸ مهر ۱۳۸۱

نوشته اخیر اکبرگنجی نویسنده برجسته و مبارز ایران تحت عنوان “مانیفست جمهوری خواهی” که از کنج زندان جمهوری اسلامی نیز باردیگر ندای آزادیخواهی را سر داده است- معرف رشد و عمق دموکراسی طلبی در ایران است. پس از انتشاراین نوشته آقای کشتگر و چند تن دیگر نیز با استفاده از این انگیزه “اپوزیسیون جمهوری خواه” را به اتحاد و همکاری دعوت نمودند.

در ابتدا تذکر چند نکته را در مورد نوشته آقای گنجی و سایرین ضروری میدانم:

۱ - آقای گنجی و سایر نویسندگان محترم واژه “جمهوری” را آنطور که در جمهوری اسلامی معمول شده است مساوی با “نظام جمهوری مبتنی بر مردم سالاری” میدانند. اما واژه “جمهوری” بر خلاف آنجه که در جمهوری اسلامی معمول شده است در فرهنگ سیاسی جهان واژه ایست در مقابل “سلطنت”. جمهوری و سلطنت دو “فرم” اداره کشور هستند که در راس یکی رئیس جمهور و در راس دیگری پادشاه قرار دارد. این واقعیت که در بعضی از جمهوری ها و یا سیستم های سلطنتی هنوز دموکراسی مستقر نیست (مانند جمهوری اسلامی و یا بعضی جمهوری های آمریکای لاتین و یا رژیم سلطنتی گذشته خود ایران) نشان میدهد که جمهوری و سلطنت رابطه بلاواسطه و مستقیمی با دموکراسی ندارند و بطریق اولی با آن مساوی نیستند. ولی با دقت در متن نوشته های نویسندگان نامبرده معلوم میشود که مورد نظر و هدف ایشان دموکراسی ای است که با فرم جمهوری اداره میشود. روشن نمودن این نکته اهمیت دارد زیرا در میان اپوزیسیون رژیم جمهوری خواهانی هم هستند که اصولا و به گفته خودشان با دموکراسی مخالفند. آنچه برای ما و همه آزادی خواهان ایران اصلی و مرکزی است “دموکراسی” است. امروز در ایران جمهوری هست و هیچ دلیل منطقی هم برای اینکه سلطنت به کشور باز گردد وجود ندارد. اما آنچه نداریم و باید برای رسیدن به آن تلاش کنیم دموکراسی و مردم سالاری است. هدف از یک اتحاد نیز تنها میتواند دستیابی به این کمبود یعنی دموکراسی باشد.

۲ - واژه “مشروطه خواهی” نیز به نظر اینجانب از طرف آقای گنجی با بار درست سیاسی آن در ایران مورد استفاده قرار نگرفته است. تعریف آقای گنجی از مشروطه خواهی کاملا روشن نیست. اما بنظر میرسد که ایشان این واژه را برای خط کشی با سلطنت طلبان که امروز خود را مشروطه خواه میخوانند و یا اصلاح طلبان درون قدرت در جمهوری اسلامی و یا هردو مورد استفاده قرار داده اند و از این طریق به انقلاب مشروطیت که سرآغاز مبارزات مردم ایران برای استقرار دموکراسی و از صفحات افتخار آمیز تاریخ ایران است و مبارزه “مشروطه” خواهانی که در مقابل استبداد حاکم یعنی دربار به مقاومت پرداختند برخورد منفی شده است.

۳ - نکته دیگر که تاکید بر آن را ضروری میدانم لزوم اتحاد نیروهای طرفدار دموکراسی در یک تشکیلات سیاسی است. نداشتن تشکل سیاسی مناسب تاکنون یکی از علل شکست ملیون و دموکراتهای ایران بوده است و جمع کردن طرفداران دموکراسی در یک تشکل از وظائف مبرم دموکراتهای ایران است. بدون چنین تشکلی ممکن است دارای “طرفدار” باشیم اما در عین حال “نیروئی” نباشیم. دموکراتهای ایران ممکن است بدون داشتن تشکیلات مناسب بتوانند رژیم کنونی را جایگزین کنند اما توان کافی را برای اداره کشور که کاری به مراتب سخت تر است نداشته باشند. یک تشکیلات مناسب همچنین کمک خواهد نمود که همه گروههایی که در مبارزه شرکت دارند بطرز درست و مناسبی در سرنوشت آن تشکل سهیم گردند و در مرحله پیروزی یک و یا چند گروه غالب و یا خاص نتوانند به نظرات سایرین بی توجهی کنند.

۴ – بنطر من همانطور که نمیشود از جنبش ملی کردن صنعت نفت صحبت کرد بدون آنکه نام مصدق بزرگ را ذکر نمود درست نیست که وقتی از مبارزه برای تحقق دموکراسی و مردم سالاری در ایران صحبت می کنیم از دکتر شاپور بختیار که در حساس‌ترین دوران تاریخ ایران شجاعانه و با تمام وجود در مقابل خطر دیکتاتوری جدید سینه سپر کرد و برای استقرار دموکراسی تا پای جان رفت را یاد نکنیم.

بنظر اینجانب اتحاد و مبارزه مشترک کلیه دموکرات های ایران شرط اساسی رسیدن به دموکراسی و حاکمیت ملی است. این اتحاد باید بر مبنی خواسته های استقلال – تمامیت ارضی – دموکراسی و جدائی دین از حکومت استوار باشد. مبارزه برای دموکراسی یک مبارزه سیاسی است و بنا بر طبیعت خود نمیتواند جز با روشهای مسالمت آمیز انجام گیرد. مهمترین هدف چنین اتحادی تشکیل مجلس موسسان برای تنظیم قانون اساسی دموکراسی آینده است. انتخابات برای تشکیل مجلس موسسان یک انتخابات آزاد با شرکت کلیه شهروندان ایرانی است. به تعبیر اینجانب و با در نظر گرفتن ملاحظات فوق گنجی و سایر دوستان نیز چنین محتوایی را برای نظام جمهوری آینده پیشنهاد و اتحادی برای رسیدن به آن را به سایر آزادیخواهان و دموکراتهای ایران توصیه میکنند. بعضی گروههای خارج از کشور نیز تدارکاتی برای تحقق بخشیدن به این مهم انجام داده اند و اینجانب نیز بار دیگر ایجاد بدون وقفه آن را به همه مبارزین راه آزادی و دموکراسی در ایران پیشنهاد میکنم.

۸ مهر ماه ۱۳۸۱ مطابق ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۲


ارسال به شبکه های اجتماعی